می رن آدما...
سلام
این روزها درگیر کارهای فراغت از تحصیل دانشجویان بهداشت هستم. با هر امضایی که پای برگه هاشون می زنم با خودم می گم این هم رفت... با هر کدومشون کلی خاطره دارم... تلخ و شیرین... زیادتر نمی نویسم می ذارم برای جشن فارغ التحصیلی ... امیدوارم همیشه و در همه جا موفق باشند چه اونهایی که از ما خوششون می آد چه اون هایی که از ما متنفرن...من که همه شون رو دوست دارم.
**********
داشتم وبلاگ مدیر بلاگفا رو می خوندم این متن رو دیدم ... خوشم اومد... گذاشتم اینجا تا شما هم ببینید و خوشتون بیاد.
پشت سر همه غریبه
روبروم دیدم فریبه
اما فکر کردم کنارم شونه های یک رفیقه
داشتم اشتباه میکردم
تو رفیق من نبودی
من تا آخر با تو بودم تو از اولم نبودی
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۶/۰۶/۱۲ ساعت 14:6 توسط همانی که نبود
|