پدرم وقتی رفت
به قول سهراب:
پدرم پشت دو بار امدن چلچله ها .پشت دو برف.
پدرم پشت زمانها مرده است.
پدرم وقتی مرد .اسمان ابی بود.
مادرم بیخبر از خواب پرید.خواهرم زیبا شد.
پدرم وقتی مرد. پاسبان ها همه شاعر بودند.
مرد بقال از من پرسید:چند من خربزه میخواهی ؟
من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند؟؟؟
(منبع:پدرم وقتی... )
...
از خدا پرسیدم:
پدرم وقتی رفت
لحظه ای از نظرش دختر نازش نگذشت ؟
فکر دردانه نگارش را کرد ؟
دلهره یا عطشی از ته قلبش نگذشت ؟
از خدا پرسیدم: جای بابا چه کسی می گیرد ؟
ای خدا بعد از او گریه ، غم کار من است ؟
التیام دل من کیست خدا ؟
چه کسی پشت و پناه دل بیتاب من است ؟
چه کسی بار غم او ز دلم بردارد ؟
چه کسی روی دلم مرهمی از جنس بشر بگذارد ؟
(منبع :من و تو... )
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۰۱ ساعت 14:1 توسط همانی که نبود
|