وقتی رفت
وقتی که رفت هنوز اسکار عشقش بر میوکارد قلبم باقی بود. وقتی رویش را از من برگرداند فهمیدم بدی هایم آور دوز شده است. وقتی که گفت نه،یک MI شدید درون خانه دلم به پا شد.
هیچ گاه یک دوز کامل محبت درون ورید های خالی از مهرم تزریق نکرد... یک روز که میان دود افکار نابخردانه ی اطرافیانم دچار هیپوکسی شدید شده بودم و قلبم دیگر آهنگی نمی نواخت، او آمد و با سی پی آری (CPR) عاشقانه مرا به زندگی برگرداند و با آمبوبگ عاطفه اش یک دنیا مهربانی درون ریه هایم تزریق کرد... اما من آن موقع هم او را نشناختم....
یک روز که مثل یک تلق شفاف مهر روی سینه ی شیشه ای اورهد قلبم نشسته بود، ناخودآگاه دست یک غریبه ی مهربان کلید چراغ هدایتم را روشن کرد و نور از تلق گذشت و بر آینه ی حقایق افتاد و آینه آن را بر دبوار واقعیت ها منعکس کرد و من تازه او را شناختم.
استفاده از این مطلب با ذکر نام نویسنده و آدرس وبلاگ بلامانع است.
حمید رضا محدث حکاک
__________
OVER DOSE:مصرف بیش از حد،بیش از دوز مجاز
CPR:احیای قلبی- ریوی
اورهد:رفلکتسکوپ،وسیله ی نمایش نوشته ها با تلق شفاف
Scar:اثری که بعد از بهبود زخم بر بدن باقی می ماند.